اما اينكه چرا برادران اهلسنّت در هنگام سجده از مهر استفاده نميكنند؟ وقتي به منابع و كتب معتبره روايي و فقهي اهلسنّت مراجعه ميكنيم، ميبينيم در آنها سجده بر چند چيز آمده است، سجده بر سنگ، بر زمين، بر حصير، بر لباس و... و در مجموع در روايات وارده آنها مانند شيعه، سجده بر زمين و آنچه از آن ميرويد به شرط اينكه خوراكي و پوشاكي نباشد، جايز است، مگر در صورت اضطرار كه به بعضي از تصريحات فقهي آنها در اين باره اشاره ميگردد:
امام اوزاعي از فقهاي اهلسنّت در اين باره ميگويد: واجب نيست مباشره (واسطه نبودن) بين اعضاء سجده و زمين، بلكه كفايت ميكند، سجده بر پارچه عمامه و آستين و لباس و غير آن، و دليل بر اين مطلب، آن چيزي است كه انس بن مالك روايت كرده كه بخاطر شدّت گرما وقتي ظهرها پشت سر پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نماز ميخوانديم بر لباسمان سجده ميكرديم.[1]
يا در كتاب مغني كه از كتب جامع فقهي اهلسنّت ميباشد آمده كه قاضي فتوا داد به اينكه اگر كسي سجده كند بر عمامه يا آستينش نمازش صحيح است چون يك روايت بر آن دلالت دارد. و اين فتواي مالك و ابوحنيفه و تمام كساني است كه اجازه سجده بر لباس را در سرما و گرما دادهاند.[2]
و به قول علامه اميني، روايات وارده در كتب اهلسنّت سه دسته هستند، 1. سجده بر زمين. 2. سجده بر غير زمين بخاطر وجود عذر. 3. سجده بر غير زمين بدون عذر.[3]
درباره سجده بر زمين بين تمام مسلمين اتفاق وجود دارد، كه اصل در سجده زمين و آنچه از آن ميرويد، ميباشد همانگونه كه سنّت قولي و فعلي پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ اين را تأييد ميكند، مانند آنجايي كه ميفرمايد: زمين براي من مسجد قرار داده شد.[4] و همچنين سجده بر سنگ كه حاكم در مستدرك ميگويد: ان النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ سجد علي الحجر، پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بر سنگ سجده ميكرد[5] و بعضي اصحاب در هنگام سجده عمامه را از جلوي پيشاني كنار ميزدند تا سجده بر زمين باشد.[6] و امثال اين موارد كه در كسب صحاح شش گانه اهلسنّت آمده است.
قسم دوّم احاديثي هست كه ميگويد: در صورت معذور بودن از سجده بر زمين، ميتوان بر غير زمين سجده كرد، بخاري در صحيح از قول انس بن مالك آورده است: ما با پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نماز ميخوانديم به خاطر شدّت گرما بر گوشهاي از لباس خود سجده كرديم.[7] مشخص ميشود كه سجده بر لباس بعد از دستور دادن به برداشتن عمامه از جلوي پيشاني و اجازه دادن براي سجده بر حصير و خمره (حصير مخصوص نماز) ميباشد.[8]
قسم سوّم كه سجده بر غير زمين، بدون عذر باشد،عمده احاديثي كه وارد شده سجده بر انواع حصير هست كه آنها نيز از زمين ميرويند، انس بن مالك نقل ميكند كه پيامبر آمد و بر فَحْلي (حصيري كه سياه شده بود) نماز خواند و ما هم پشت سر او ايستاديم.[9] يا از ام سلمه نقل شده كه ميگويد: پيامبر بر خمره (حصير مخصوص نماز) نماز ميخواند.[10]
تا اينجا آن چه بدست آمد اين است كه سجده بر زمين، سنگ، حصير صحيح ميباشد كه اينها، مورد تأييد پيروان مذهب اهلبيت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نيز ميباشد. و در اين موارد بين شيعه و سنّي اختلافي وجود ندارد، امّا برادران اهلسنّت در اينجا مرتكب دو اشتباه شدند و امر بر آنها مشتبه شد: اوّل اينكه آنها فكر كردند اين چيزي كه به نام مهر است و با آب و گل آميخته شده و محل سجده شيعيان است، مسجودله (براي آن سجده ميكنند) آنان است و بخاطر همين چه نسبتهايي كه به شيعيان داده نشد، مانند كفر و شرك و نفاق و.... در حالي كه با مراجعه به كتب فقهي و اعتقادي شيعه بدست ميآيد كه آنها نيز با تبعيت از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ و خلفاء حقيقي ايشان ـ عليهم السلام ـ ، فقط بر آنچه آنها اجازه دادهاند، سجده ميكند و نه غير آن و دوّم اينكه برعكس آنچه به شيعه نسبت داده ميشود، برادران اهلسنّت هستند كه سنّت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در اين مورد، كه فقط سجده بر زمين و ما ينبت منها (روييدنيها) را اجازه داده بود، خارج شدند، و «سجده بر فرشهاي بافته شده از پشم، ابريشم، چرم، مشمع را جايز دانستند.»[11] و بدتر از همه اينها، آنها هستند كه فتوا ميدهند سجده بر عذره يا سه (قاذورات خشك) جايز است.[12]
ـ اما قسمت دوم شبهه كه هنگام نماز دست روي سينه گذاشتن سنت بوده است:
دستها بر روي سينه گذاشتن در اصطلاح خاص اهلسنت تكتيف و تكتّف ناميده ميشود كه در اين باره هم كتب فقهي و هم منابع حديثي آنها به اين مطلب اشاره دارند، مثلاً امام ابن ثور قائل است به قرار دادن دست راست بر دست چپ در هنگام نماز بخاطر روايت ابوحازم[13] كه روايت مربوطه را بررسي خواهيم كرد.
محمد بن صالح العثمين از مفتيان اهلسنّت در جواب اينكه تكتّف چه حكمي دارد ميگويد: دست بر سينه گذاشتن در نماز سُنّة (مستحب) است. [14]
پس اين عمل در بين اهلسنّت واجب نميباشد، بلكه امر مستحبّي بحساب ميآيد و حتّي مالكيها نه تنها آن را مستحبّ نميدانند بلكه آن را مكروه ميدانند.[15] و لذا الان مالكيها به صورت دست باز و مانند شيعيان نماز ميخوانند.
عارف بزرگ مسلمانان، محيالدين عربي در فتوحات مكيه در اين باره ميگويد: گروهي آن (تكتّف) را مكروه دانستهاند و گروهي آن را اجازه دادهاند و گروهي آن را سنّت رسولالله ميدانند و گروهي ميگويند پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ چنين كاري نكرده است.[16]
احاديثي هم كه در اينباره نقل شده به نحوي داراي اشكال بوده و ضعيف ميباشند و نميتوانند ثابت كنند اين كه عمل در زمان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ هم به عنوان يك امر ديني و شرعي وجود داشته است، كه نمونههايي از آن بيان ميگردد: ابي حجفه نقل ميكند كه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: قرار دادن دستها بر روي همديگر در نماز سنّت است.[17] در حالي كه ميبنيم احمد بن حنبل (رهبر فرقه حنبليها) و بخاري در صحيح، يكي از ناقلان اين حديث به نام عبدالرحمان بن اسحاق را قبول ندارند و گفتهاند مورد اعتماد نيست.[18]
و گروهي ديگر ميگويند: دست، بسته بودن مربوط به همه نمازها نيست بلكه مخصوص نماز نحر كردن (سر بريدن) شتر است، كه ابن عباس در همين باره ميگويد: دست راست را بر دست چپ در نماز گذاشتن در هنگام نحر است، كه از آيه «فصلَّ لِرَبِّكَ و انحَر» استفاده كرده است.[19] و حتي بيهقي بسياري از اين احاديث را مورد اعتماد بحساب نياورده است و گفته اينها نميتوانند مقصود ما را اثبات كنند.[20]
و نكته مهمتر اينكه يكي از مستندات آنها حديث ابوجازم است، كه بعد از نقل حديث ميگويد: «الا اعلمه الا ان تيمّ ذلك الي النبي ـ صلي الله عليه و آله ـ» كه به گفته يكي از بزرگان، اينكه ميگويد: من نميدانم مگر اينكه اين سنّت به رسولالله ـ صلي الله عليه و آله ـ ميرسد، معلوم ميشود او خود نديده بلكه از كس ديگري شنيده كه اسم او را هم نبرده و در ادامه همين حديث آمده است «و قال اسماعيل يُنمي و لم يقل يَنمي»[21] يعني اسماعيل گفته اين سنّت به پيامبر رسيده ميشود نه اينكه ميرسد، يعني براي خود او هم ترديد وجود دارد كه آيا (اين كار) واقعاً منسوب به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ ميباشد يا نه؟
و اگر واقعاً چنين سنّتي در زمان رسولالله مرسوم بوده، چرا ديگر مهاجران و انصار آن را نقل نكردهاند، پس از اينها كه اين احاديث (روايات ساختگي) مستقيم به پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نسبت داده نشده، معلوم ميشود اينها سخن پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نبوده بلكه امراء و خلفاء بودند كه به مردم دستور ميدادند در مقابل آنها دست بسته بايستند[22] (كه به مرور زمان اين روش را در نماز هم جاري كردند).
همانگونه كه ميبينيم كرماني، شارح صحيح بخاري نيز ميگويد: در اين كار (دست سينه بودن) توجّهي است، كه شخص قائم به نماز، در مقابل مالك جبّار ايستاده و نبايد شرط ادب را رها كند، بلكه به صورت تسليم و دست بسته بايستد، همانگونه كه در مقابل مسلوك ميايستد.
در اين صورت ميتوان پرسيد كه وضعكننده احكام الهي ما هستيم يا خدا، اگر او جعلكننده دستورات است كه ميبينيم در موضوع مورد بحث چنين دستوري از خدا و رسول و خلفاء پس از ايشان به ما نرسيده است، پس معلوم ميشود اين كار سنت نيست. بلكه بدعت است، (و اين عمل (تكتّف) هم اضافهاي است در دين كه قبلاً نبوده) ولي اسم سنّت بر خود گذاشته، و بدتر از آن، اينكه سنّت (نماز خواندن پيروان اهلبيت ـ عليهم السلام ـ ) بدعت بحساب ميآيد.
با توجه به مجموع ادله كه ثابت شد اين عمل نزد خود سنيها هم مستحب و نزد گروهي حتي مكروه ميباشد، و حتي ترك عمل مستحب شرعاً گناهي بحساب نميآيد، امّا شيعيان به خاطر ترك آن به بدترين سنتها متهم ميشوند.
«والسلام»
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . دكتر: عبدالله محمد الجبوري، خفة الامام اوزاعي، مطبعة الارشاد در بغداد.
[2] . ابومحمد عبدالله بن احمد بن قدامه، المغني به همراه شرح كبير، دارالكتاب العربي، بيروت.
[3] . علامه عبدالحسين اميني، سيرتنا و سنّتنا، ص 126.
[4] . همان به نقل از صحيح مسلم، مستدرك و سنن كبري.
[5] . همان به نقل از صحيح مسلم، مستدرك و سنن كبري.
[6] . همان به نقل از صحيح مسلم، مستدرك و سنن كبري.
[7] . بخاري، صحيح، ج 1، ص 101.
[8] . آيتالله جعفر سبحاني،الاعتقاد بالكتاب و السنة، ص 82، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
[9] . بخاري، صحيح، ج 1، ص 101.
[10] . آيتالله جعفر سبحانيبه نقل از مسند احمد، ج 1، ص 269.
[11] . سلطان الواعظين شيرازي، ج 2،ص 421، نشر بقيع، چاپ 73.
[12] . امام خميني (ره)، كشف اسرار، چاپ 1363 ه ق.
[13] . حسين علي جبر، فقه الامام ابي ثور الشافعي، ص 157، دارالرساله، بيروت.
[14] . شيخ محمد بن صالح العثمين، فتاوي اركان الاسلام، دارالثريا، رياضي عربستان سعودي.
[15] . جعفر سبحاني، الاعتصام بالكتاب و السنة نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
[16] . محيالدين عربي، فتوحات مكيّه،ج 1، ص 439.
[17] . سنن ابي داود، ج 1، درالجبال بيروت، ص 259.
[18] . سنن كبري، بيهقي، ج 2، ص 31.
[19] . همان مدرك، ج 2، ص 30.
[20] . همان مدرك، ج 2، ص 30.
[21] . صحيح بخاري، ج 5، ص 109.
[22] . الاعتصام بالكتاب و السنة، نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص66.
منبع:سلام شيعه